ترجمه مقاله

راهدار

لغت‌نامه دهخدا

راهدار. (اِخ ) دهیست از دهستان بهمئی گرمسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان واقع در 10 هزارگزی جنوب باختری لک لک مرکز دهستان و 28هزارگزی خاوری راه جایزان به آغاجاری . این ده در دشت واقع شده ، هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 400 تن میباشد. آب ده از چشمه تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و پشم و لبنیات است . پیشه مردم کشاورزی و دامپروری ، و صنایع دستی آنان بافتن قالی ، قالیچه ، عبا و گلیم میباشد. ساکنان آن از طایفه ٔ بهمئی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
ترجمه مقاله