ترجمه مقاله

راهشناس

لغت‌نامه دهخدا

راهشناس . [ ش ِ ] (نف مرکب ) بلد. شناسنده ٔ راه . آشنا به راه . که راه را بشناسد. که راه را بلد باشد. || شناسنده ٔ حق . شناسای حقیقت . که آشنا به دین باشد. که حق و حقیقت رابشناسد. که به حقیقت معرفت داشته باشد :
عارف اندیشه بود و راهشناس
پارساییش را نبود قیاس .

نظامی .


ترجمه مقاله