ترجمه مقاله

راهنة

لغت‌نامه دهخدا

راهنة. [ هَِ ن َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث راهن . ناف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناف اسب و گرداگرد آن . (از متن اللغة) (منتهی الارب ). || گرداگرد ناف اسب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || یکی از دو استخوان در پهلوی سینه ٔ اسب که هر دو راهنتان نامیده میشوند. (از منتهی الارب ). و رجوع به راهنتان شود. || دائم و همیشگی . (از اقرب الموارد). بر قرار و ثابت . (از متن اللغة).
- حالة الراهنة ؛ آنچه اکنون ثابت و باقیست . (از متن اللغة).
|| می و شراب . (ناظم الاطباء). می . (منتهی الارب ). || لاغر بسبب بیماری و جز آن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله