ترجمه مقاله

رأس العین

لغت‌نامه دهخدا

رأس العین . [ رَءْ سُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام ناحیه ای است در انتهای شمالی لوا. از سمت شمال محدود است به دیار بکر و از سوی جنوب به «نفس دیر» و از سوی خاور به موصل و از سوی باختر به شهرستان حلب . مرکز آن شهری است همنام خود (رأس العین ). این ناحیه بسبب قرار گرفتن در مسیر رودخانه ٔ خابور و چندین رودخانه ٔ دیگر دارای زمینهای سبز وخرم و حاصلخیز است . محصول عمده ٔ آن گندم و جو و دیگر حبوب و انواع سبزی و میوه میباشد. در این ناحیه تربیت چهارپایان بویژه شتر و گوسفند معمول است و در حومه ٔ شهر 24 آبادی و یک قصبه ، آثار و باقیمانده ٔ بنای چند شهر خرابه وجود دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
ترجمه مقاله