ترجمه مقاله

رایز

لغت‌نامه دهخدا

رایز. [ ی ِ ] (ع ص ) رائز. اسم فاعل از ریشه ٔ «روز». آزماینده چیزی را تا از آن آگاهی یابد چنانکه سنگ را برای داشتن وزن آن بیازماید، و یا پول را بیازماید تا قدر آن را بداند. ج ، رازة. (ازاقرب الموارد). || برپای دارنده . اصلاح کننده ٔ ضیعه ٔ خود. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله