ترجمه مقاله

رباحی

لغت‌نامه دهخدا

رباحی . [ رَ ] (ص نسبی ) کافوری که بشهر رباح منسوب است . (از اقرب الموارد). نوعی از کافور. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اینکه میگویند رباح نام محلی یا پادشاهی است بگمان من بی اصل است ، تنها جایی که بنام رباح هست قلعه ای است به اندلس از اعمال طلیطله و آنجا مشهور به داشتن کافور نیست وکافور رباحی یا عطر زباد است و یا کافوری که بوی زباد دهد یا برای جودت آن کافور را رباحی گویند، یعنی کافوری خوشبوی تر. (از یادداشت مرحوم دهخدا). جنسی است از کافور. (از تاج العروس ). و رجوع به رباح شود.
ترجمه مقاله