ترجمه مقاله

رباض

لغت‌نامه دهخدا

رباض . [ رَب ْ با ] (ع ص ، اِ) شیر درنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسد. (متن اللغة) (اقرب الموارد). شیر بیشه ٔ کمین کرده . (ناظم الاطباء). رابض . || کسی که تکیه می کند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله