ترجمه مقاله

رباعة

لغت‌نامه دهخدا

رباعة. [ رِ ع َ ] (ع اِ) ج ِ رَباعة، به معنی شأن و حال که شخص بر آن باشد و لاتکون فی غیر حسن الحال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شأن و حالی که توبر آن هستی و مراد از آن کار اول توست . (از اقرب الموارد). حالت نیکو از استقامت کار نخستین ، و این بجزدر خوبی حال نمیشود. شأن . حالت نیکویی که مرد بر آن باشد. || نوعی از حمالة. (از متن اللغة). نوعی از حمالة یعنی دیه و غرامت ، و آن بذل همه ٔ دارایی است حتی منزل ، گویند: «حمل فلان حمالة کسر فیها رباعته ». (از اقرب الموارد). || قسمتی از دوال شمشیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || کیش و مسلک . (ناظم الاطباء). || طریقه و راه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || (اِمص ) باربرداری و حمالی . (ناظم الاطباء). || استقامت . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || ریاست : هو علی رباعة قومهم ؛ ای سیدهم . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || (اِ) مسکن و مأوی . || قبیله و طایفه . (ناظم الاطباء). قبیله . (از متن اللغة) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله