ترجمه مقاله

رباعی مجرد

لغت‌نامه دهخدا

رباعی مجرد. [ رُ ی ِ م ُ ج َرْ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح صرف ) کلمه ای که تنها چهار حرف اصلی داشته باشداعم از فعل و اسم : فعل رباعی مجرد، فعلی را گویند که چهار حرف اصلی داشته و عاری از حرف زاید باشد و آن در زبان عربی تنها یک باب است بدین شرح (ماضی و مضارع و مصدر): فَعْلَل َ یُفَعْلِل ُ فَعْلَلَةً فِعْلالاً: زَلزَل َ یُزَلزِل ُ زَلزَلَةً زِلزالاً. اسم رباعی مجرد، اسمی را گویند که تنها چهار حرف اصلی داشته باشدبدون حرف یا حروف زاید، و آن در زبان تازی فقط پنج وزن معین دارد: فَعْلَل (جعفر) فِعْلَل (مانند درهم )، فُعْلُل (برثن )، فِعْلِل (زبرج )، فِعَل ّ (قمطر).
ترجمه مقاله