ربة
لغتنامه دهخدا
ربة. [ رَب ْ ب َ ] (اِخ ) کعبه ای بود مر مذحج را در جاهلیت . || لات ، در حدیث عروةبن مسعود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). هر بتی بصورت مؤنث ، مانند لات . (المنجد). || (اِ) خانه ٔ بزرگ و کلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مؤنث رَب ّ. (از المنجد).