ترجمه مقاله

ربذة

لغت‌نامه دهخدا

ربذة. [ رِ ذَ ] (ع اِ) مرد بی خیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سربند شیشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پشم پاره ٔ رنگین که بگوش و گردن شترو غیر آن آویزند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || پارچه ٔ زن حائض . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هر پلیدی . ج ، رِبَذ، رِباذ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || رکوی که زرگران پیرایه را به وی مالند تا روشن شود. ج ، رِبَذ، رِباذ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله