ترجمه مقاله

ربض

لغت‌نامه دهخدا

ربض . [ رُ ] (ع اِ) میانه ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وسط چیزی . (از اقرب الموارد). || هرچه زمینی را مس کند از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). زن مرد، زیرا که زن جای و آسایش می دهد شوی را، یا مادر، یا خواهر، که قریب میگرداند صاحب قرابت را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (از منتخب اللغات ) (از اقرب الموارد). زن و مادر و خواهر. (ناظم الاطباء). || (اِ) پاره ای از درختان طلح و سمر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دسته ای از درختان خاردار. (ناظم الاطباء). || اساس بناء. (اقرب الموارد). بنیاد بنا. (ناظم الاطباء). || (اِخ ) چشمه ٔ آبیست . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله