ترجمه مقاله

ربع رشیدی

لغت‌نامه دهخدا

ربع رشیدی . [ رَ ع ِ رَ ] (اِخ ) نام قلعه ای است مخروبه وبزرگ و تاریخی در آخر محله ٔ ششکلان تبریز که به محله ٔ باغمیشه و دلیانکوه یا تبلانکوه منتهی میشود و در دامنه ٔ کوه سرخاب در محلی باصفا و مرتفع واقع شده است .این بنا از یادگارهای خواجه رشیدالدین فضل اﷲ همدانی (645 - 718 هَ . ق .) وزیر نامی سلطان محمد خدابنده و مؤلف جامعالتواریخ رشیدی است که در اوایل قرن هشتم و یا اواخر قرن هفتم هجری بنا شد و برحسب نوشته ٔ مورخان و جهانگردان بزرگ دارای وسعت و عظمت زمین با بناهای بیشمار از قبیل مسجد و مدرسه و دارالشفا و کتابخانه و گنبدی برای مدفن خواجه رشیدالدین بوده از اینرو برخی آنرا «شهرچه »ای نام نهاده اند. این بنا مثل بیشتر شهرهای قدیم دارای حصار و بارویی عظیم است و کتابخانه ٔ آن بزرگترین کتابخانه های عصر بشمار میرفته و مدرسه ٔ آن مرکز بزرگ تحصیلات دانش پژوهان بوده است و نامه ٔ خود خواجه که به دو پسرش خواجه جلال الدین حاکم رم و خواجه سعدالدین درباره ٔ ساختمان این بنا نوشته گواه صادقی بر عظمت و شکوه آن میباشد. از مضمون این دو نامه مستفاد میشود که در آن زمان ربع رشیدی بمنزله ٔ دانشگاهی بوده که از هر علمی در آنجا شعبه ای تأسیس شده و شش هزار تن دانشجو در آن بکسب علوم میپرداخته اند و خواجه اوقافی برای تکمیل کتابخانه و مدرسه و نشر کتب و تأمین هزینه ٔ زندگی و تحصیل طلاب علوم مختلف اختصاص داده و دانشمندان بزرگ از هر کرانه گرد کرده و بکار تألیف و تدریس گماشته و مقرری آبرومندی برای آنان تعیین کرده بوده است و از آنجمله پنجاه پزشک حاذق و چندین جراح از هند و مصر و چین و شام در آنجا سکونت داشته اند. شاردن سیاح معروف فرانسوی که در سال 1084 هَ . ق . به ایران مسافرت کرده در ضمن شرح و تعریف این قلعه گوید: صد سال قبل شاه عباس کبیر دستور بتعمیر آن داد ولی شاهان دیگر صفوی توجهی بدان نکردند و دوباره ویران شد.
اوحدی مراغه ای در جام جم خود که آنرا به تشویق خواجه غیاث الدین محمد فرزند خواجه رشیدالدین فضل اﷲ سروده و عمارت ربع رشیدی را بچشم خود دیده قطعات و اشعاری چند در تعریف و توصیف آن بنظم آورده که اینک چندبیت از وصف بنای ربع رشیدی نقل میشود:
ای همایون بنای فرخنده
که شد از رونقت طرب زنده
طاق کسری ز دفترت کسری است
هشت جنت ز گلشنت قصری است
خاکت از مشک و سنگت از مرمر
بادت از خلد و آبت از کوثر
چون ز سرخاب روی شاهد سنگ
داده سرخاب را جمال تو رنگ .
در صفت مسجد جامع گوید:
ای گرامی بهشت مسجدنام
خلد خاصی ز روح جنت و عام
از تو دین را نظام خواهد بود
در تو مهدی امام خواهد بود
از ستونهات بیستون سنگی
وز طبقهات آسمان رنگی
از شعاع تو در شب تیره
مسجد بصره را بصر خیره .
دروصف مدرسه و خانقاه :
ای در علم و خانه ٔ دستور
چشم بد باد زآستان تو دور
رفته بر خط استوا عرشت
همدم خطه ٔ بقا فرشت
برده ابداعیان کن فیکون
چارحدت ز شش جهت بیرون
شد سعادت طلایه بر تبریز
تا فکندی تو سایه بر تبریز
هرکه رخ در رخ سپاس نهاد
در جهان این چنین اساس نهاد.

(از مقاله ٔ بقلم حاج حسین نخجوانی ).


ورجوع به حبیب السیر چ سنگی ج 2 ص 80 و فهرست جامعالتواریخ رشیدی و نزهةالقلوب ج 3 ص 76 و 77 و سبکشناسی ج 3 ص 180 شود.
ترجمه مقاله