ترجمه مقاله

ربک

لغت‌نامه دهخدا

ربک . [ رَ ] (ع مص ) درآمیختن و نیکو ساختن اشکنه را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آمیختن و نیکو گردیدن ثرید. (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). آمیختن . (مصادراللغة زوزنی ). || انداختن کسی را در گل و لای . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ربیکه ساختن . (منتهی الارب ) (مصادراللغة زوزنی ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ربیکه ساختن و آن طعامی است که از خرما و روغن و ماست سازند. (آنندراج ). طعامی ساختن از خرما و روغن . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله