رثاثةلغتنامه دهخدارثاثة. [ رَ ث َ ] (ع مص ) کهنه شدن جامه . (مصادراللغة زوزنی ). کهنه و فرسوده شدن . (از اقرب الموارد). کهنه شدن رسن و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). || ضعیف و سست و خوار گردیدن کسی . (از ناظم الاطباء). رجوع به رثوثة شود.