ترجمه مقاله

رجم کردن

لغت‌نامه دهخدا

رجم کردن . [رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دور کردن . راندن :
رجم کن این لعبت شنگرف را
در قلم هم نسخ کش این حرف را.

خاقانی .


|| دشنام دادن . (ناظم الاطباء). || سنگسار کردن . (از ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی ) .
ترجمه مقاله