رجوع افتادنلغتنامه دهخدارجوع افتادن . [ رُ اُ دَ ] (مص مرکب ) سر و کار پیدا کردن . حاجت افتادن : شریف را به خسیسان رجوع می افتدکه برگ کاه بود داروی پریدن چشم .صائب .