ترجمه مقاله

رجک

لغت‌نامه دهخدا

رجک . [ رَ ج َ ] (اِ) رچک . رجغک . آروغ . رجغک و بادی که از راه گلو برآید. (ناظم الاطباء). فواق . باد گلو. آروغ . (آنندراج ) (از برهان ) :
ببندد دهان خود از فرط بخل
که برناید از سینه ٔ او رجک .

طیان ژاژخای (از آنندراج ).


و رجوع به رجعک و رچک و رجغک شود.
ترجمه مقاله