ترجمه مقاله

رجیل

لغت‌نامه دهخدا

رجیل . [ رَ ] (ع ص ) مرد سخت قوی که در اندوه از جای نرود یا بزودی در دفع آن بکوشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || مرد پیاده : رَجُل رجیل . ج ، رَجَلَة، رُجْلان ، اَرْجِلَة. جج ، اراجیل . (ناظم الاطباء). مرد پیاده ٔ بسیاررو، رَجْلی ̍ و رُجالی ̍ مثله . (آنندراج ). مرد پیاده ٔ بسیاررو. مرد پیاده . ج ، ارجلة، اراجل ، اراجیل . مرد بسیار راه رونده . ج ، رَجْلی ̍، رُجالی ̍،رَجالی ̍. (از اقرب الموارد). || رجل رجیل ؛ ای صلب . (اقرب الموارد). مرد باقدرت در حرکت . (ناظم الاطباء). || اسب که پای آن سوده نشود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسب که بنساید. (مهذب الاسماء). || فرس رجیل ؛ اسب رام سواری یافته که عرق نیارد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کلام رجیل ؛ سخنی بدیهه . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (منتهی الارب ). سخنی بالبداهه . (از اقرب الموارد). || مرد نمام و سخن چین . ج ، رَجْلی ̍، رُجالی ̍. (ناظم الاطباء). || مکان رجیل ؛ جای دور از دو راه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله