رخت گشودن
لغتنامه دهخدا
رخت گشودن . [رَ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) یا رخت گشادن . رخت از تن برون آوردن . لخت شدن . || بنه افکندن . بار انداختن . مقیم شدن بقصد آسایش . اقامت گزیدن :
به سرچشمه گشاید هر کسی رخت
به چشمه نرم گردد توشه ٔ سخت .
به سرچشمه گشاید هر کسی رخت
به چشمه نرم گردد توشه ٔ سخت .
نظامی .