ردیةلغتنامه دهخداردیة. [ رَ ی َ ] (ع ص )مؤنث رَدی (رَد). (از منتهی الارب ). امراءة ردیة؛ زن هالک . (ناظم الاطباء). رجوع به رَدی و رَد شود.