ترجمه مقاله

رزامیه

لغت‌نامه دهخدا

رزامیه . [ رِ می ی َ ] (اِخ ) رزامیة. فرقه ای از شیعه بودند که امامت را بعد از علی (رض ) ازآن ِ محمدبن حنفیة و بعد از او ازآن ِ پسرش عبداﷲ میدانستند و محارم را حلال شمردند. (از تعریفات جرجانی ). یکی از شش فرقه ٔ مذهب مرجئة. (بیان الادیان ). طایفه ای از غلات شیعه میباشند که به امامت محمدبن حنفیه قائل شدند و تاابومسلم رساندند و محرمات را حلال شمردند. (از انساب سمعانی ). نام طایفه ای از غلات شیعه که ابومسلم خراسانی را بعد از منصور امام دانند و مقنع صاحب ماه سیام از این فرقه است . (یادداشت مؤلف ). پیروان رزام ، که امامت را از علی به پسرش محمد [ حنفیه ] و سپس پسرش ابوهاشم ، و پس از آن علی بن عبداﷲبن عباس منتقل میدانستند. (از الملل و النحل چ قاهره جزء اول ص 247). ازفِرق کیسانیه ٔ راوندیه یعنی شیعیان آل عباس اصحاب مردی بنام رزام معتقد به کشته شدن ابومسلم و بقای ولایت او و ولایت اسلاف سرّاً و بعضی نیز از این فرقه به کشته نشدن ابومسلم و حلول روح خداوند در او عقیده داشتند و این فرقه همان بومسلمیة هستند و مبیضه نیز از میان ایشان برخاسته اند. (از خاندان نوبختی ص 256). یکی از شش فرقه ٔ مرجئة که بنامهای رزامیه و غیلانیه و تومنیه و صالحیه و شمریه و جهمیه معروفند. (از حاشیه ٔ غزالی نامه ص 70 از بیان الادیان ). و رجوع به فرق ص 24 ومقالات اشعری ص 21 و 22 و تبصره ص 423 و خطط ج 4 ص 177 والملل و النحل چ قاهره ص 247 و ذیل همان صفحه شود.
ترجمه مقاله