رزان رزانلغتنامه دهخدارزان رزان . [ رَ رَ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) رنگارنگ : تا بامداد سوی رز آمد خزان خزان شد بر مثال دست بریشم رزان رزان .لامعی .