ترجمه مقاله

رزوان

لغت‌نامه دهخدا

رزوان . [ رَزْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب )باغبان و رزبان . (ناظم الاطباء). ناطور. (یادداشت مؤلف ). || (اِخ ) کره ٔ ستاره ٔ زهره . (ناظم الاطباء). نام جرم فلک زهره . (انجمن آرا) (آنندراج ).
ترجمه مقاله