ترجمه مقاله

رزک

لغت‌نامه دهخدا

رزک .[ رَ زَ ] (اِ) تمیس . (فرهنگ فارسی معین ). نامی است که مردم لاهیجان به غلط به تمیس دهند، چه آنرا با رازک اشتباه کرده اند. در لاهیجان این نام را به «بمبلی بوز» می دهند. رازک . ککیمور. حشیشةالدینار. آس بری . رز خرد. در جنگلهای خزر فراوان است و آنرا رازک نیز نامند و در آستارا به خَمِل موسوم است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به تمیس و رازک ومترادفات دیگر کلمه شود. || یک قسم برنج است که در مازندران زراعت می شود. (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله