ترجمه مقاله

رستمی

لغت‌نامه دهخدا

رستمی . [ رُ ت َ ] (حامص ) دلیری و بهادری و شجاعت . (ناظم الاطباء). || (ص نسبی ) منسوب به رستم . مانند رستم زال . رستمانه . (یادداشت مؤلف ) :
بجنبید دشت و بتوفید کوه
ز بانگ سواران هر دو گروه
وز آن رستمی اژدهافش درفش
شده روی خورشید تابان بنفش .

فردوسی .


همه شب نخفتند از خرمی
که پیروزیی بودشان رستمی .

فردوسی .


ترجمه مقاله