ترجمه مقاله

رسم آوردن

لغت‌نامه دهخدا

رسم آوردن . [ رَ وَ دَ ](مص مرکب ) رسم نهادن . رسم گذاشتن . آیین و طریقه ای را بنیان نهادن . وضع قاعده و قانون جدید :
خود کردن و عیب دوستان دیدن
رسمی است که در جهان تو آوردی .

سعدی .


چشمت که ریخت خون من و قصد خاک کرد
ماتم گرفته رسم سیه پوشی آورد.

آصفی شیرازی (از ارمغان آصفی ).


ترجمه مقاله