ترجمه مقاله

رسنده

لغت‌نامه دهخدا

رسنده . [ رَ س َ دَ / دِ ] (نف ) آنکه به کسی یا چیزی برسد. ج ، رسندگان . (فرهنگ فارسی معین ). واصل . (یادداشت مؤلف ): سهم صیوب ؛ تیر رسنده . (منتهی الارب ). بالغ. بِلْغ. بَلْغ. (یادداشت مؤلف ). || لاحق . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله