ترجمه مقاله

رشحه ٔ اصفهانی

لغت‌نامه دهخدا

رشحه ٔ اصفهانی . [ رَ ح َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) یا رشحه بیگم ، دختر هاتف اصفهانی و زوجه ٔ میرزا علی اکبر نظیری . هدایت گوید: از موزونان و متوسطان آن شهر ارم بهر بوده و در خدمت آقا محمکاظم واله اکتساب کمال کرده . از اوست :
روضه ای بر خاک پاکش گفته رضوان آفرین
جنتی بر سرو باغش گفته طوبی مرحبا
از بهای یاسمینش بی ثمن درّ ثمین
وز فروغ لاله اش لعل بدخشان بی بها
لاله اندر مرغزارش حیرت نار خلیل
آب اندر جویبارش غیرت آب بقا
در زمان دولتش ویران بود بنیاد جور
در دیار شوکتش معدوم شد رسم جفا
بی حساب آمد عطایش همچو اثمار شجر
بی شمار آمد نوالش هچو اوراق گیا.
و له ایضاً:
زهی باغ ارم رتبت خهی کاخ فلک رفعت
ارم صحن ترا بنده فلک چرخ ترا چاکر
نبودی گر زشرم این زلال روشن صافی
نگشتی چشمه ٔ حیوان نهان از چشم اسکندر
به چهر نیمرنگ آن برده رنگ از چهره ٔ لاله
بچشم نیمخواب این برده خواب از دیده ٔ عبهر
تو پنداری که هر صورت گرفته جان و گردیده
نثارافشان به خاک پای دارای فریدون فر
چو طبع او کرم ورزد چو دست او گهر بخشد
نه دریا پیش آن دریا نه گوهر پیش آن گوهر
ز رمح سربلند او شود لرزان دل رامح
ز افعی ّ کمند او شود پیچان تن اژدر.
و له ایضاً:
وام گیرد همه از جود کَفش ابر بهار
مشک ساید همه از خلق خوشش باد شمال
چون به میدان بگراید همه فتح است و ظفر
چون به ایوان بنشیند همه فضل است و کمال
بذل دریوزه ٔ او بیش ز گنج قارون
خرج هرروزه ٔ او بیش ز دخل چیپال
منکسر شد ز چه از معدلتش پای ستم
منقطع شد ز چه از مملکتش دست زوال .
(مجمعالفصحاء ج 2 ص 146 و 147).
اعتمادالسلطنه گوید: اسمش بیگم و دختر هاتف کاشانی و زوجه ٔ میرزا علی اکبر متخلص به نظیری است و پسری از او به وجود آمده موسوم به میرزا احمد و متخلص به کشته . این زن سیده و صاحب طبع بوده و بعضی از بنین و بنات فتحعلیشاه ... را مدح نموده ، دیوانی دارد که تقریباً محتوی بر سه هزار شعر است . مؤلف سپس چند بیت از وی آورده که از آنجمله است :
آن بت گلچهر یا رب بسته از سنبل نقاب
یا به افسون کرد پنهان در دل شب آفتاب .

#


به قصد صید تو چون رشحه دیدمش گفتم
کسی ندیده شکار مگس کند شهباز.

#


دل رفت و ز خون دیده ٔ ما را
پیداست به رخ از آن علامت .
(از خیرات حسان تألیف اعتمادالسلطنه ج 1 ص 144 و 145).
و رجوع به فرهنگ سخنوران ومقدمه ٔ دیوان هاتف اصفهانی (ضمیمه ٔ مجله ٔ ارمغان سال 14، یویه به قلم وحید دستگردی ) و مجله ٔ ارمغان سال 15 صص 241-245 و زنان سخنور تألیف مشیر سلیمی صص 209 - 215 و ریاحین الشریعه تألیف محلاتی ص 254 و الذریعه ج 9 بخش 2 شود.
ترجمه مقاله