ترجمه مقاله

رشن

لغت‌نامه دهخدا

رشن . [ رَ ] (ع مص ) داخل کردن سگ سرخود را در آوند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). سر بردن سگ بود به کاسه و دیگ و امثال آن . (فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). || ناخوانده مهمان گردیدن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). ناخوانده رفتن بود به طعام خوردن عروسی . (فرهنگ جهانگیری ) (از برهان ). طفیلی گردیدن در خوردن غذا. (از اقرب الموارد). بی دستوری درآمدن . (فرهنگ فارسی معین ). رُشون . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله