ترجمه مقاله

رشک

لغت‌نامه دهخدا

رشک . [ رِ ] (اِخ ) لقب یزیدبن ابویزید است . از کثرت غیرت و تعصب ، این کلمه ٔ عربی را به ارشک فارسی عوض کرده و معرب ارشک ، رشک شده . (از انساب سمعانی ). لقب یزید قاسم بن ابی یزید ضبعی بصری که یکی از ائمه ٔ راحب زمانه ٔ خود بوده است و یقال له القسام و هو الرشک بلغة اهل البصرة، و قیل انه لقب به لأنه کان ماهراً فی قسمة الاراضی و ضربها او لکثرة لحیته و کثافتها لأن الرشک اللحیة الکثیفة، و قیل الرشک العقرب و لقب به لأنه قیل ان عقرباً دخلت لحیته و مکث فیها ثلثة ایام و لایدری بها لکثافة لحیته ، و قال ابوحاتم الرازی لقب به لأنه کان غیوراً فکأنه عین الغیرة و الرشک . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله