ترجمه مقاله

رصدة

لغت‌نامه دهخدا

رصدة. [ رُ دَ ] (ع اِ) گاژه ٔ صیاد. (منتهی الارب ). گازه ٔ صیاد. (ناظم الاطباء). کازه ٔ صیاد. (آنندراج ). مغاک جهت شکار شیر و دد. (از اقرب الموارد). || حلقه ای از مس و یا نقره که در دوال شمشیر باشد. ج ، رُصَد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله