ترجمه مقاله

رضا عباسی

لغت‌نامه دهخدا

رضا عباسی . [ رِ ع َب ْ با ] (اِخ ) مشهور به آقا رضا عباسی بن علی اصغر کاشی . نقاش معروف متوفای 1044 هَ . ق . وی در خدمت شاه عباس اول بود و معین مصور از شاگردان اوست . از آثار وی تعداد قابل ملاحظه ای به امضای خود او درموزه های بوستون ، لوور، کتابخانه ٔ ملی پاریس ، متروپولیتن و ارمیتاژ موجود است . از خصوصیات نقاشیها و تصاویر وی دقت و ملاحظه در کلیه ٔ شؤون زندگی است . این استاد نقاش را با «علیرضا عباسی » خوشنویس نباید اشتباه کرد. (از فرهنگ فارسی معین ، اعلام ). در زمان شاه عباس بزرگ در اثر توسعه ٔ مراودات سیاسی و بازرگانی با کشورهای اروپا و ازجمله ایتالیا نمونه ٔ نقاشیهای ایتالیا در بازار اصفهان رواج یافت و از این راه ذوق نفاشی و تشویق نقاشان در شاه عباس تقویت شد و رقابت باهنرپروری دربار جهانگیر پادشاه هندوستان بر این امرمزید گشت . در این دوره سرآمد هنرمندان و نقاشان اصفهان آقا رضا بود که از شاه عباس لقب عباسی را گرفت . وی در اثر تماس مستقیم با توده ٔ مردم ضعف اخلاق و تن پروری مخصوص آن عهد را دریافت و درصدد بیان آن برآمد و خود به ورزش و کشتی گیری روی آورد که مؤلف عالم آرای عباسی به طنز و تمجید از آن یاد می کند. این امر درسبک خیال و اندیشه ٔ او تأثیر کافی داشت و تمایل اورا نسبت به زندگی در محیط ورزش باید بهترین معرف اندیشه های او دانست . استغنای طبع از تمام آثار او پیداست و بنابه نوشته های خود تصاویر و تابلوهای او نمایشگر خاطرات و تأثرات درونی از مشاهدات بوده است . به نوشته ٔ اسکندر منشی پدر او مولانا علی اصغر کاشی نقاش بوده و در زمان ابراهیم میرزا و اسماعیل میرزای صفوی می زیسته است . مدت کار رضا عباسی از 1007 تا 1044 هَ .ق . بوده و او از استاد محمدی متأثر است ولی خود صاحب سبک و ابتکار است . یکی از کارهای او در موزه ٔ ایران باستان موجود است . (از مجله ٔ آینده شهریور و مهر 1324 هَ . ش . شماره ٔ 11 و 12 به قلم مهدی بهرامی ).
ترجمه مقاله