ترجمه مقاله

رضا

لغت‌نامه دهخدا

رضا. [ رِ ] (اِخ ) یا رضای قزوینی ، میرزا رضا. از گویندگان و ندیمان شاه عباس بود. رباعی زیر او راست :
آنم که ضعیف و خسته تن می آیم
جان بسته به تارپیرهن می آیم
مانند غباری که بپیچد بر باد
پیچیده به آه خویشتن می آیم .

(از قاموس الاعلام ترکی ).


ورجوع به صبح گلشن ص 176 و فرهنگ سخنوران شود.
ترجمه مقاله