ترجمه مقاله

رطل

لغت‌نامه دهخدا

رطل . [ رِ ] (ع ص ) یا رَطل ؛ اسب سبکرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به رَطل شود. || (اِ) رَطل . نیم من و آن 12 اوقیه و اوقیه چهل درهم است . (منتهی الارب ) (از رساله ٔ اوزان و مقادیر مقریزی ). 12 اوقیه .ج ، اَرطال . (از اقرب الموارد). رجوع به رَطل شود.
ترجمه مقاله