ترجمه مقاله

رفض

لغت‌نامه دهخدا

رفض . [ رَ ] (ع اِ) یا رَفَض . آب اندک . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). باقی آب در مشک . (مهذب الاسماء). اندکی از آب یا شیر. (از اقرب الموارد). || قوت . ج ، رِفاض . (اقرب الموارد). || (ص ) ابل رفض ؛ شتران به چراگذاشته شده با راعی . و کذلک ابل رَفَض . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). اشتر پراکنده . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله