ترجمه مقاله

رفوه

لغت‌نامه دهخدا

رفوه . [ رُ ] (ع مص ) فراخ و آسان شدن زندگانی و رسیدن به نعمت و فراخی روزی . (ناظم الاطباء). فراخ شدن زندگانی . (از اقرب الموارد). مصدر به معانی رَفْه . (منتهی الارب ). رجوع به رفه شود. || بر آب آمدن شتران هر روز که خواستند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به آب آمدن شتر هر گه که خواهد. (تاج المصادر بیهقی ). || سیراب و سیر علف شدن شتران . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله