ترجمه مقاله

رفیعة

لغت‌نامه دهخدا

رفیعة. [ رَ ع َ ] (ع ص ) مؤنث رفیع. (ناظم الاطباء). تأنیث رفیع. (یادداشت مؤلف ). رجوع به رفیع شود. || (اِ) قصه ای که بردارند. (آنندراج ) (منتهی الارب ). قصه ای که به حاکم تقدیم کنند. گویند: رفع فلان الی العامل رفیعة؛ یعنی فلانی عرض حالی به حاکم داد. (از اقرب الموارد). || قصه ای که برای دیگری گویند. || هر چیز که به حضور والی تبلیغ کنند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله