ترجمه مقاله

رقق

لغت‌نامه دهخدا

رقق . [ رَ ق َق ْ ] (ع ص ، اِ) زمین نرم هموار که آب آن فرو رفته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمین نرم پهناور. (از اقرب الموارد). || رقت طعام . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) سستی . یقال :فی عظمه رقق ؛ ای ضعف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ضعف . (اقرب الموارد). قلت . || قلت . (ناظم الاطباء). کمی ، فی ماله رقق ؛ ای قلة. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله