رقوم
لغتنامه دهخدا
رقوم . [ رُ ] (ع اِ) ج ِ رَقَم . (ناظم الاطباء) (دهار) :
به خدایی که رقوم حسنات
کرد توقیع به دیوان اسد.
چو برزد همه علمها را رقوم
چه با اهل یونان چه با اهل روم .
- رقوم هندسی ؛ اعداد هندسی :
فکند از هیأت نه حرف افلاک
رقوم هندسی برتخته ٔ خاک .
رجوع به رقم شود.
|| قسمی خربزه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رقم شود. || ج ِ رَقم . (اقرب الموارد).
به خدایی که رقوم حسنات
کرد توقیع به دیوان اسد.
خاقانی .
چو برزد همه علمها را رقوم
چه با اهل یونان چه با اهل روم .
نظامی .
- رقوم هندسی ؛ اعداد هندسی :
فکند از هیأت نه حرف افلاک
رقوم هندسی برتخته ٔ خاک .
نظامی .
رجوع به رقم شود.
|| قسمی خربزه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رقم شود. || ج ِ رَقم . (اقرب الموارد).