ترجمه مقاله

رماندن

لغت‌نامه دهخدا

رماندن . [ رَ دَ ] (مص ) رم دادن . رمانیدن . تنفیر. تار کردن . تار و مار کردن . رجوع به رمانیدن شود.
ترجمه مقاله