ترجمه مقاله

رماک

لغت‌نامه دهخدا

رماک . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رَمَکة. اسبها و مادیانهای اسب تاتاری که برای نسل باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رَمَکة شود : و همچنان لشکر خوارزم بر پی ایشان خشمناک چون فحول از عقب رماک تا از سیفاباد با فنون فضیحت درگذشتند. (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله