ترجمه مقاله

رم

لغت‌نامه دهخدا

رم . [ رِم م ] (ع اِ) آنچه بر زمین است از کاه ریزها. (منتهی الارب ). || مغز استخوان . (منتهی الارب ) (دهار). || خاک نمناک . (دهار). تری و نمی : جاء بالطم ّ و الرم ّ؛ یعنی آورد بری و بحری را، یا خشک و تر را، یا خاک و آب را، یا مال بسیار را. (منتهی الارب ). || آنچه از نبات و غیر آن که بروی زمین باشد. (لسان العرب ) (معجم البلدان ).
ترجمه مقاله