ترجمه مقاله

رنو

لغت‌نامه دهخدا

رنو. [ رُ ن ُوو ] (ع مص ) پیوسته نگریستن . (تاج المصادر بیهقی ). پیوسته بسکون چشم نگریستن . (منتهی الارب ). ادامه دادن نظر را به سوی کسی بسکون چشم . (از اقرب الموارد). رَنا. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || لهو و لعب با شغل دل و شغل بینایی و غلبه ٔ هوی . (از منتهی الارب ). طرب کردن با اشتغال دل و چشم و غلبه ٔ هوی . (از اقرب الموارد). || شادمان گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || رنو از چیزی ؛ تغافل از آن چیز. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله