ترجمه مقاله

رنو

لغت‌نامه دهخدا

رنو. [ رَ ن ُوو ] (ع ص ) مرد پیوسته بسوی چیزی نگرنده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || آنکه سخن کسی را به رغبت تمام بشنود و خوش آیدش و گویند: هو رنو فلانة؛ یعنی پیوسته بسوی او می نگرد و به سخن او برغبت گوش می کند و خوشش می آید. (از منتهی الارب ). مردی که سخن زنان را با میل تمام گوش کند و به اعجاب آید و گویند: «هو رنوها». (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله