ترجمه مقاله

رنگ افکندن

لغت‌نامه دهخدا

رنگ افکندن . [ رَ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رنگ دادن . رنگ کشیدن . رنگ بخشیدن . رجوع به رنگ دادن شود :
چون غضب رنگ گلش بر یاسمن می افکند
شعله را چشم از خجالت بر زمین می افکند.

کلیم (از آنندراج ).


ترجمه مقاله