ترجمه مقاله

رنین

لغت‌نامه دهخدا

رنین . [ رَ ] (ع مص ) بانگ کردن بزاری . (مصادر زوزنی ). فریاد کردن . (از منتهی الارب ). صیحه زدن و صوت را برای گریه بلند کردن . (از اقرب الموارد). رَنّة. (از منتهی الارب ). ناله و زاری کردن . || بانگ کردن کمان . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). تَرنین . تَرنیة. اِرنان . (از معجم متن اللغة). || رَن َّ الیه رنیناً؛ گوش کرد به سوی او. (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه ). اِرنان . (از معجم متن اللغه ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله