ترجمه مقاله

رهبری

لغت‌نامه دهخدا

رهبری . [ رَ ب َ ] (حامص مرکب ) راهبری . دلالت و هدایت و راهنمایی و ارشاد. (ناظم الاطباء) :
هرکه را رهبری کلاغ کند
بیگمان دل به دخمه داغ کند.

عنصری .


کسی را کند سجده دانا که یزدان
گزیدستش از خلق مر رهبری را.

ناصرخسرو.


راهبر تو چو یکی گمرهست
از تو نیابد دگری رهبری .

ناصرخسرو.


رجوع به راهبری شود.
ترجمه مقاله