ترجمه مقاله

رهدنة

لغت‌نامه دهخدا

رهدنة. [ رَ دَ ن َ ] (ع مص ) درنگ کردن . تأخیر کردن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). همان رهدلة است که لام به نون قلب شده است . (از نشوءاللغة صص 51 - 52). || گرد شدن در رفتن . (از اقرب الموارد). گرد شدن در رفتن بازماندن . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله