ترجمه مقاله

رواندن

لغت‌نامه دهخدا

رواندن . [ رَ دَ ] (مص ) راه بردن . به راه رفتن واداشتن . روانیدن : آن خدای که قادر است که ایشان را بر پاها برواند قادر است که در قیامت برو برد. (تفسیر ابوالفتوح رازی ). و رجوع به روانیدن شود.
ترجمه مقاله